- فراز کردن
- باز کردن (در و مانند آن) گشادن گشودن، بستن (در و مانند آن) مسدود کردن (از اضداد) : حضور مجلس انس است و دوستان جمعند و این یکاد بخوانید و در فراز کنید. (حافظ)، نزدیک کردن، پیش آوردن پیش بردن، بنا کردن
معنی فراز کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- فراز کردن ((~. کَ دَ))
- باز کردن، بستن، نزدیک کردن، پیش آوردن، پیش بردن، ساختن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ممتد کردن طولانی کردن، چیزی را پهن کردن گستردن، شکنجه کردن بفلکه بستن
تعیین کردن پستی و بلندی سطح چیزی، هموار کردن سطح زمین مسطح ساختن زمین یا چیزی دیگر
نادرست نویسی تراز کردن هموار کردن برابر کردن هموار کردن برابر کردن مسطح کردن، نقش کردن بر جامه تطریز
گریختن جستن که نتوانی ز بند چرخ رستن ز تقدیری که یزدان کرد جستن (ویس ورامین) گریختن جستن
گشاده کردن وسیع کردن، بزرگ بودن بنایی یا محوطه ای، باز کردن در گشودن
نزدیک بردن پیش بردن
منجمد نمودن
معلوم کردن پستی و بلندی سطح چیزی به وسیلۀ تراز، هموار ساختن و برابر کردن پستی و بلندی سطح زمین یا چیز دیگر
دور شدن ناگهانی و با سرعت زیاد از موضع خطر، دور شدن از دسترس و نظارت کسی،
کنایه از تن ندادن و تسلیم نشدن در برابر کار یا وضعیتی مثلاً فرار از خدمت سربازی
کنایه از تن ندادن و تسلیم نشدن در برابر کار یا وضعیتی مثلاً فرار از خدمت سربازی
Abscond, Elude, Escape, Flee, Scamper
fugir, eludir, escapar, correr rapidamente
удлинять
сбегать , уклоняться , убегать , юркать
verlängern
fliehen, entkommen, flitzen
uciekać, unikać, biegać szybko
подовжувати
wydłużać
тікати , уникати , тікати , втікати , мчати
alongar
allungare
alargar
fugarse, eludir, escapar, huir, correr rápidamente
allonger
s'enfuir, échapper, s'échapper, fuir, gambader
fuggire, sfuggire, scappare, correre velocemente
verlengen